من خسته ام , نه مثل درختی که خسته است
میوه نمی دهد دلش از بُن شکسته است !
خسته ، نه مثل قلب فرومانده از تپش
یا خون مُرده ای که ز رفتن نشسته است
خسته نه از هزار و دو صد سال انتظار
چشم انتظار آمدن اولین بهار !
خسته ولی نشسته نه ، که ایستاده ام
بر پای مانده بر سر این عهد استوار.
من خسته ام ز خستگی هم قطارها
چشمان خواب رفته ی چشم انتظارها
زین خلق پر شکایت نالان دلم گرفت »
افسوسِ همّتی که ندارند یارها !
فرشته حالی
اسیر خار ولی مثل گل معطر بود ( ابراهیم زمانی )
خسته , ,ام ,مثل ,فرشته ,چشم , خسته ,من خسته ,نه مثل ,خسته ام ,فرشته حالی
درباره این سایت